داستان فیلم سقف
سقف، روایت روابط و آشنایی دختر و پسرهای امروزی کشور ایران در خارج از محیط خانواده ، دانشگاه و … می باشد.
در یکی از روزهای قبل از تعطیلی که خانواده ی دختر به مهمانی رفته اند ، دختر در منزل می ماند .
دوستان دانشگاهی دختر قرار رفتن به سینما یا توافق به رفتن جایی برای پایان ترم دانشگاه را دارند و با دیدن یکی از دوستانی که به دنبال هم دانشگاهی آمده و با ماشین آفرودی است با پیشنهاد یکی از دختر ها قرار بر این میشود که اول باتفاق ایشان به یک سفر آفرودی بروند که برایشان خیلی جالب است و در این سفر آفرودی اتفاقاتی می افتد که در ادامه داستان به مواردی بین یکی از دختر های دانشجو و پسری که خاطرخواه او است می افتد ، بعد از سفر آفرودی و دلخوری هایی که پیش میاید ، پسر برای دلجویی از دختر قراری با سایر دوستان میگذارد تا در کافی شاپ دوست دیگرشان دورهمی داشته باشند تا به این بهانه از دختر مورد علاقه اش دلجویی کند ، پسر به دنبال دختر که با خانواده به مهمانی نرفته است می رود و به درخواست دختر که میگوید خوب نیست در خیابان داخل ماشین منتظر باشد به پاگرد منزل در راه پله دعوت میشود تا دختر لباس مناسب بیرون را بپوشد و باتفاق به جمع دوستان ملحق شوند . خانواده دختر با مشکلی که در کارخانه پدر پیش آمده و تلفنی خبر داده اند از رفتن مهمانی صرف نظر کرده و خانواده ی دختر به شکلی غیر منتظره به خانه بر میگردند و دختر متوجه ورود خانواده می شود و ناخواسته پسر را به داخل خانه هدایت میکند و پسر به ناچار در اتاق دختر پنهان می گردد.
دیدگاهی ثبت نشده!!!